یادت نمیاد / پارسیان / پارسا غلامی
دیگه نمیگردم دنبالت ؛ گذشتم از عمرم سرت
یه سال خیس چشمام از وقتی گفتی ؛ برو بی من بهتره
پشتم خالیه بعده تو ؛ دیگه نمیجنگم سره تو
حالا اون آدم بده شد اونکه نخندید بعده تو
بزن تیر و بخند آخه تو که غمی نمیبینی
بهت گفتم بری هیچوقت دیگه منو نمیبینی
بزن هر حرفیو که تو دلت مونده تو این مدت
دیگه حتی توی خوابم تو دستامو نمیگیری
دیگه دیر شده واسم آخه هیچ عشقی سراغم نمیاد
شدم اون دیوونه که جز غم و حسرت هیچی به چشم و نگاهم نمیاد